سر و سامان دادی حالم را تو گرفتی زیر بالم را تو نباشی آهم می‌گیرد که بسوزانم این عالم را کودکی‌ام را بهانه نکن تشنگی‌ام را بهانه نکن تویی که بودی به جای پدر یتیمی‌ام را بهانه نکن رحمی به من که گریانم عمو من گوش‌به‌فرمانم عمو دیگر مرنجانم عمو جانم عمو بی تو دنیا جای ماندن نیست آرزویی جزء تو در من نیست کار عابس این را روشن کرد تن عاشق، جای جوشن نیست حرز تو شد جوشنم به تنم تشنه‌ی خون تنم، کفنم طوری قیامت کنم که سپاه همه تصوّر کنند حسنم دور سرت بگردانم عمو در عشق بسوزانم عمو من مرد میدانم عمو جانم عمو مادرم رویم را بوسیده به سرم عمّامه پی‌چیده زائر زهرا می‌گردم باز بدنی که از هم پاشیده خدا کند وقت مرد شدنم شبیه اکبر شود بدنم خداکند مثل اکبر تو در بغلت، دست و پا بزنم من پای عهد و پیمانم عمو بی تو نمی‌مانم عمو ای ماه تابانم عمو جانم عمو